“آسترولوژی نتیجه جمع آوری تمامی دانش روان شناسی از دوران باستان است.”
پروفسور کارل گوستاو یونگ

“در بیشتر مواقع، ما اعتقاد داریم که «خود واقعی ما» در افسانه شخصی ما؛ در داستان زندگی ما خانه کرده است. با این وجود، من فکر می‌کنم که این فکری اشتباه است؛ به ویژه، هنگامی که ما با مسائل دراماتیک شخصی خود مواجه می‌شویم. من اعتقاد دارم که ما بزرگ‌تر از «داستان زندگی‌مان» هستیم و پروفسور کارل گوستاو یونگ نیز همین باور را داشت. او به ناخودآگاه شخصی و جمعی نفوذ کرد و متوجه شد که ما از آن چه که می‌دانیم، غنی‌تر و عمیق‌تر هستیم. او فهمید که ما به اندازه داستان‌های زندگی‌مان، کوچک نیستیم؛ و هنوز من معتقدم که این یک حقیقت جالب توجه است که همچنان ما هرگز به عنوان یک واقعیت یا یک مسئله بزرگ به آن اهمیت نداده‌ایم.”
الیزابت اسپرینگ

یونگ معتقد بود که ما می‌توانیم از طریق کشف مجدد و ارتباط با دنیای معنوی، خودمان را بشناسیم و روحمان را التیام دهیم و به این دلیل با نمادهای این دنیا در ارتباط هستیم. بر طبق نظر یونگ، روح ما با این زبان از تصاویر به وسیله رویاها و به وسیله نمادهای معنوی سخن می‌گوید. سیارات آسترولوژیکال، نمادهای معنوی می‌باشند و چارت‌های تولد ما، نقشه “روح ما” است که می‌تواند ارتباط بین ذهن آگاه و ناخودآگاه ما را روشن سازد.

از طریق درک نمادها در ناخودآگاه‌مان، از طریق رویاها و یا از طریق ارتباطات سیاره‌ای در چارت تولد ما، می‌توانیم گام‌هایی را برای از بین بردن الگوی رفتاری اجباری، تکراری یا “پیش فرض” خود برداریم و این چارچوب را بشکنیم. آسترولوژرها بر این باورند الگوهای ناخودآگاه فردی به عنوان “مهر و نشان” (که در چارت تولد قابل تحلیل است)، باقی می‌ماند؛ همان گونه که پروفسور یونگ گفت: “موقعیت فردی در حقیقت یک عامل در دوران کودکی است؛ این یک مسئله ذاتی است و در طول زندگی به دست نیامده است.” آسترولوژرها بر این باورند که این حالت در نشانه‌های سیاره‌ای که هم‌زمان با لحظه تولد شما در آسمان است، منعکس می‌شود. “آلیس هاول” به ما یادآوری می‌کند که: “فکر کردن به صورت نمادین، کلید خردمندی است.”

تصویر کارل یونگ در روانشناسی امروزی ما اغلب به صورت “مرد عاقل بزرگ” تکرار می‌شود. او ما را به مسیرهای خاصی راهنمایی می‌کند؛ همان گونه که می‌گوید: “… به رویاهای خود نگاه کنید، نگاه کنید به تصاویری که در ناخودآگاه شما و در ناخودآگاه جمعی وجود دارد، به آسترولوژی نگاه کنید.”

کارل یونگ یک معلم یا مرد کامل نبود؛ او محصولی از زمان و فرهنگ خودش بود. با این وجود، او به اندازه کافی عاقل و خردمند بود که بگوید: “قوانین عشق آن جا حکم‌رانی می‌کنند که هیچ تسلطی بر قدرت وجود ندارد، و قدرت در آن جا غلبه می‌کند که عشق کم است. یکی از آن‌ها در سایه دیگری است. “(از: “در روانشناسی ناخودآگاه”)

کارل یونگ و زیگموند فروید روان‌پزشکان و نظریه‌پردازانی بودند که مردان بلندپروازی نیز بوده‌اند. فروید به یونگ توصیه کرد که به دنیای آسترولوژی نپردازد، زیرا می‌تواند شهرتش را به عنوان یک محقق معتبر و علمی تخریب کند، اما با این حال، او این کار را انجام داد. (همچنین، “ایرا پروگوف” نیز در امریکا نامه‌ای به یونگ نوشت و به او هشدار داد که اگر او به دنیای تابووار آسترولوژی وارد شود، آمریکایی‌ها دیگر او را جدی نمی‌گیرند. اگر چه یونگ کسی نبود که به او گفته شود چه کاری باید انجام دهد). در نهایت، یونگ و فروید به دلیل اختلافات زیادی که در عقایدشان داشتند، راهشان را از هم جدا کردند.

آیا یونگ به آسترولوژی باور داشت و از آن استفاده می‌کرد؟ جواب این است که بله. ما می‌توانیم این باور را در کلمات یونگ که در نامه‌ای در تاریخ ششم دسامبر 1947 به آسترولوژر هندی، “بی. وی. رامان” نوشت، مشاهده کنیم:
“از آن جا که شما می‌خواهید نظر من را در مورد آسترولوژی بدانید، می‌توانم به شما بگویم من بیش از سی سال است که به این فعالیت خاص از ذهن انسان علاقه‌مند شده‌ام. به عنوان یک روانشناس، من عمدتا علاقه‌مند به خصوصیات ویژه هوروسکوپ در مورد تاثیرات بر شخصیت افراد هستم. در مواردی که تشخيص روانشناختي دشوار است، من معمولا آسترولوژی را براي به دست آوردن چشم اندازی بيشتر و از زاويه کاملا متفاوت استفاده می‌کنم. بايد بگويم که در بیشتر مواقع من متوجه شدم که داده‌هاي آسترولوژی، نقاط خاصي را بيان مي‌کند که من به جز استفاده از آن، نمی‌توانستم آن‌ها را درک کنم. با چنین تجربیاتی، من این نگرش را شکل دادم که آسترولوژی علاقه خاصی به روانشناسی دارد، زیرا دارای نوعی تجربه روحی است که ما آن را «طرح ریزی» می‌نامیم؛ به این معنی که عوامل روانشناختی را می‌یابیم که در صورت‌های فلکی بوده است.”